مسافر
تو که بودی ای مسافر که منو در من شکستی
رفتـی اما در دل مـن تو همیشه زنده هستـی
تو که بودی که به یادت باید آواره بمونم
پا به پای باد شبگرد برم و از تو بخونم
انتظار دیدن تو منو آروم نمیزاره
مثل بغضی که گلومو بسته اما نمیباره
چه نشستی که چشمامو برق تنهایی ربوده
چشمی از سحر نداشتم اگه داشتم از تو بوده
چه نشستی که شکستم زیر بار غم غربت
خالی از نغمعه شوقم پرم ازقصه معنت
گم شدم تو شهر ظلمت رد پایی تو شب ها نیست
با صدای حق حق من کسی اینجا آشنا نیست
ای صدای آسمونی پرم از هر چه شنیدم
کاش که می شد پر کشید به هوای با تو بودن
انتظار دیدن تو منو آروم نمیزاره
مثل بغضی که گلومو بسته اما نمیباره
به ادامه مطلب بروید لذت ببرید
نظرات شما عزیزان: